نزاريد در شهر خود تنها باشم بيچراغ در تاريكي اينجا باشم
روشنايي رو از زندان درآريد بزاريد تا با آفتاب يكجا باشم
من مسير با صفا رو بلدمزندگيي بيريا رو بلدم
در ميان جنگ و نفرت و غرور دوست داشتن آدما رو بلدم
من تمام لحظهها رو ميشناسم اضطراب و غصهها رو ميشناسم
خلق و خوي آدماي شهر خود من تمام قصهها رو ميشناسم
درد و رنج بينوا رو ميدونم من حديث آشنا رو ميدونم
آدرس آوارههاي شهر دلعاشقاي بيصدا رو ميدونم
موضوعات مرتبط: 20 - با آفتاب، ،
برچسبها: